Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-02@15:06:21 GMT

روایتی عجیب از تصادف نابود کننده ستاره پرسپولیس

تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۴۲۰۲۱

روایتی عجیب از تصادف نابود کننده ستاره پرسپولیس

ستاره بد شانسی که رضا شاهرودی او را بهترین مدافع چپ تاریخ فوتبال ایران می داند و مجتبی محرمی نیز می گوید با استعدادترین دفاع چپی است که تا به حال دیده است.

جواد منافی که یکی از مدافعان چپ خوب ایران به شمار می‌رفت، در سال ۱۳۷۳ و پس از پایان مرحله گروهی مسابقات لیگ، در یک تصادف رانندگی به شدت مصدوم شد و یک هفته کما رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس از این رخداد او بسیار کوشید تا خود را به آمادگی پیشین برساند، اما در این راه چندان کامیاب نبود و مجبور شد در جوانی و در سن ۲۴ سالگی برای همیشه فوتبال حرفه‌ای را کنار بگذارد.

این در حالی بود که گفته می شد تیم هامبورگ آلمان و یک تیم انگلیسی خواهان او هستند و امیر عابدینی مدیرعامل وقت پرسپولیس قصد داشت او را ترانسفر کند. چه بسا اگر جواد منافی مصدوم نمی شد قبل از علی دایی، کریم باقری و خداداد عزیزی لژیونر می شد چرا که توانایی بازی در چند پست را داشت؛ از دفاع چپ بگیرید تا هافبک چپ و حتی هافبک دفاعی!

در همین ارتباط بد ندیدیم گفت و گویی با جواد منافی داشته باشیم و از زبان خودش حادثه تلخ تصادفش را بشنویم:

" سال ۱۳۷۳ بود و ما با کشاورز بازی داشتیم. احمدرضا عابدزاده پس از مدت ها آسیب دیدگی شدید و عمل جراحی برگشته بود تا درون دروازه پرسپولیس بایستد. ما آن بازی را به شکلی عجیب روی یک ضربه سر حسین داوودی مهاجم گیلانی کشاورز باختیم. اصلا حق مان باخت نبود و... خیلی ناراحت و پکر بودیم. تصمیم گرفتم فردای بعد از آن مسابقه به بهشهر بروم و دیداری با خانواده ام تازه کنم. ساعت ۶ صبح از تهران راه افتادم و با ماشین BMW ۳۲۰ خودم که تازه خریده بودم، به سمت شمال راه افتادم. شب خوابیدم و ساعت ۶ صبح به سمت مازندران رفتم. اتفاقا در مسیر سفر به شمال، کله پاچه هم خوردم و حوالی ساعت ۱۱ صبح تقریبا در ۱۰ کیلیومتری شهر ساری تلخ ترین حادثه زندگی ام را تجربه کردم. در حین رانندگی یک لحظه خواستم نوار کاست ضبط ماشین را تعویض کنم که ناگهان یک وانتی جلوی من سبز شد، بلافاصله ترمز گرفتم که به ماشین جلویی نخوریم اما چشمتان روز بد نبیند، افتادم در شانه جاده که حدود یک متری پایین تر بود، دور خودم ابتدا چرخیدم و بعد ماشینم چپ کرد. خوب یادم می آید سه بار ماشین معلق زد و چون کمربند نبسته بودم من هم پرت شدم بالا و همان لحظه متوجه شدم که گردنم شکست. احساس کردم از گردن به پایین فلج شدم و سپس بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم یک ماشین که راننده اش کشتی گیر بود من را شناخت و کمک کرد از خودروی خودم خارج شوم. پاهایم هیچ حسی نداشت و همان لحظه دنیا روی سرم چرخید. فهمیدم چه بلایی سرم آمده و ... فقط خدا را شکر می کنم که مهندس امیر عابدینی را سر راهم قرار داد. ایشان مثل یک پدر برای من بود و اگر محبت هایش نبود امروز شاید من روی ویلچر بودم. همیشه خودم را مدیون مهندس امیر عابدینی می دانم و..."

این صحبت های مستعدترین چپ پای فوتبال ایران بعد از پیروزی انقلاب بود که به خاطر یک تصادف نا به هنگام فرصت لژیونر شدن در اروپا را از دست داد تا امروز با جمله تکراری " حیف شد" این گزارش را به پایان برسانیم.

256 251

کد خبر 1657401

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: باشگاه پرسپولیس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۴۲۰۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟

هنوز مدت زمانی از این گفت و گو نگذشته و مسافت چندانی طی نشده بود و ما در بین راه دو پاسگاه ژاندارمری قوچان و چناران بودیم که ناگهان مشاهده کردیم که یک ماشین ارتشی از طرف مقابل ظاهر شده و به سوی ما می شتابد. گویا ماشین سواری ما را نشانه گرفته بود.

به گزارش ایسنا، جهان نیوز نوشت: حادثه تصادف مرحوم احمدکافی روایتی عجیب و شنیدنی دارد که با بیان مقدمه ای حادثه را از زبان خانواده آن مرحوم به نگارش در خواهیم آورد.

شهر قوچان، در فاصله ۱۲۰ کیلومتری مشهد قرار دارد و معمولاً با حدود دو ساعت طی طریق میتوان به مشهد رسید شهر چناران هم در ۵۵ کیلومتری مشهد و در همین مسیر قرار دارد که برای رسیدن به مشهد باید از آن گذشت. کاروان خانوادگی کوچک (مرحوم) کافی به رانندگی جعفر عنابستانی پس از ترک شهر قوچان مسیر خود را به طرف مشهد می‌پیمود.
خانواده (مرحوم) کافی که خود همسفر ایشان در این مسافرت بود چنین نقل می کنند:

پس از ترک شهر، قوچان وارد جاده اصلی مشهد شدیم. راننده ما جعفر، بنا به هر نیت نامعلومی پای خود را بر روی پدال گاز ماشین گذاشته و با سرعت غیر قابل تصور و خطرناکی ماشین را می راند. (آقای) کافی و سایر سرنشینان و بچه ها چندین بار از او خواستند و خواهش کردند که با این سرعت رانندگی نکند؛ چون حادثه آفرین و خطرناک است.

(آقای)کافی خود چندین بار به جعفر گفت: جعفر مگر میخواهی ما را بکشی که با چنین سرعتی رانندگی میکنی؛ از سرعت کم کن؛ ما میخواهیم سالم به مشهد برسیم؛ ولی متأسفانه با کمال تأثر، جعفر سکوت اختیار کرده، به تذکرات و حرف های ما توجهی نداشت و بی اعتنا، کماکان با سرعت سرسام آور مورد نظر خود رانندگی می کرد. در آن لحظات ما همگی آشفته و مضطرب و در بیم و هراس بودیم و کاری از ما ساخته نبود؛ چون نه توان جلوگیری او را داشتیم و نه هنر رانندگی به ناچار در زیر لب شهادتین خود را میگفتیم و با خدای خود راز و نیاز می کردیم.

هنوز مدت زمانی از این گفتگو نگذشته و مسافت چندانی طی نشده بود و ما در بین راه دو پاسگاه ژاندارمری قوچان و چناران بودیم که ناگهان مشاهده کردیم که یک ماشین ارتشی از طرف مقابل ظاهر شده و به سوی ما می شتابد. گویا ماشین سواری ما را نشانه گرفته بود.

ماشین، با یک چشم بر هم زدن با سرعت و شدت هرچه تمام تر از جلو با ماشین ما برخورد و اصابت نمود. عجیب این بود که ماشین ارتشی، سمت و سوی جلوی ماشین پژوی سفیدرنگ (آقای) کافی را هدف گرفته و با آن برخورد کرد و کافی به همراه یکی از فرزندانش در صندلی جلوی ماشین در کنار راننده خود قرار داشتند.

پس از این تصادف هولناک و وحشتناک نمی دانیم چگونه این ماشین ارتشی ما را در آن دشت و بیابان، از روی کینه و ددمنشی تنها رها کرد. با استفاده از آشنایی راه و موقعیت جاده به سرعت از صحنه حادثه و معرکه هولناک و مخوف گریخت و فرار نمود و از نظرها پنهان شد.

این بی وجدانان خودفروخته بی دین، حتی لحظه ای به آه و ناله کودکان معصوم و بی گناه و بی تقصیر و دختران و پسران مجروح و همسر کمر شکسته و بدن غرقه به خون (مرحوم) کافی در این حادثه ترحمی نکرده؛ با قساوت و شقاوت هرچه تمام تر گذشتند و گریختند.

پس از این حادثه مامورین ساواک گزارش داده بودند که در این محدوده چندین سواری دیگر نیز به هم خورده و چندین کشته نیز داشته است و چنین جلوه داده بودند که کافی بر اثر این تصادف طبیعی جاده ای فوت کرده است.
آنچه در این تصادف کافی نمایان بود و بعدها نیز آشکارتر شد و مورد تأیید هم قرار گرفت این بود که مأموران امنیتی رژیم از قبل مسیر سفر و حرکت کاروان (مرحوم) کافی را از تهران تا مشهد زیر نظر داشتند و قبلاً با هماهنگی های لازم طرح شهادت و نابودی او را ریخته بودند و هر لحظه ورود و خروج ماشین او را به شهرها و مکانهای مختلف گزارش میدادند.

منبع: کتاب کافی واعظ شهیر؛ تدوین دکتر مهدی کافی
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پی نوشت: برادر مرحوم کافی از احتمال کشته شدن او در آمبولانس توسط عوامل ساواک، سخن گفته است. حجت الاسلام پناهیان در این‌باره می گوید: «کافی یک‌مرتبه در سخنرانی خود نام حضرت امام(ره) را به زبان آورد و همین باعث شد که مأمورین ساواک در راه، یک تصادف ساختگی برای او ترتیب دهند و بلافاصله بعد از تصادف، ایشان را از خودرو بیرون آورده و به یک آمبولانس منتقل کنند. آن مأمور ساواک که مسئول اجرای نقشه بود، خودش اعتراف کرده است که در آمبولانس، به ایشان آمپول هوا زدم و او را به شهادت رساندم».

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟
  • سرقت های سریالی قهرمان کشتی در تهران| نیما می گوید شکست عشقی خورد و ...
  • نورافکن: هرچه بگذارم، حاشیه می‌شود/ اتفاقات عجیب و غریبی برایمان درست کردند
  • برای برد مقابل پرسپولیس آمده بودیم/می‌توانستیم در فصل جاری با فاصله ۱۰ امتیازی قهرمان شویم
  • مورایس: استقلال از این تساوی سود برد/ ترجیح می دهم ستاره نداشته باشم اما قهرمان شوم
  • انتخاب عجیب تراکتور برای بازی با استقلال | فقط ستاره پوستر؟
  • به یاد کریستیانو رونالدو؛ واکنش وازکز به درخشش وینیسیوس مقابل بایرن مونیخ / عکس
  • خبری عجیب برای الهلالی‌ها درمورد آقای گل
  • (ویدئو) یک ایرانی این خودروری یک و نیم میلیون دلاری را نابود کرد!
  • چپ‌کردن عجیب ماشین چینی توی کوچه! (فیلم)